by : x-themes

دلم که می گیرد ٬ آرام خودم را در آغوش می گیرم ...

خـــودم به تنهـــایی ٬

دست نوازشی بر ســــرم می کشم ... لبخند می زنم و آهستـــه می گویم :

" گریه نکن عــــزیـــزم ... من هسـتم ...



خودم به تنهــایی ، هـــوای نداشته ات را دارم ! "

 



نظرات شما عزیزان:

مریـم
ساعت10:49---27 آبان 1390

شايد ندونين چقدر سخته :

روبروت کسي ايستـاده که با جون و دل دوسش داري

با اينکه به خاطر نجـابت اون و به حرمت عشـق حتي يه بار سيـر بهش نگاه

نکردي ولي چشمـاي خسته تو ، توي چشماي نازنينش ميفته

توي يلداي چشمـاي سياهش غرق ميشي .

اونو با تموم وجود ميخواي و اون نميدونه.

حتي خودتم نميدوني اين احسـاس از کجا اومد

چي شد که اين شد فقط ميدوني که اين احساس با بقيه فرق داره .

جرات ابراز احسـاس و دارم اما از جفاي زمونه و مردمش ميترسم.

از اينکه شايد خــداي عـاشقـا يه گوشه نظري هم به من داشته باشه و بتونم

اونو هم مثل خودم شيدا کنم تا منتـظرم بمونه ولي اگه فرداهـاي نامهربونی

روزگار ، يقه هر دوتامونو بگيره و انتـظار بسر نرسه و فراق نصيبمون بشه

اونوقته که اونم به خـاطر خودخواهي من به پـاي من ميسوزه.

پس نگاهمو آروم از نگاهش ميدزدم و اونو به خــدا ميسپـارم.

دلـمو با خـاطرات کوتاه و شيرين اون خوش و آروم ميکنم و آتيش عشقشو تو

پستوي قـلبم پنهون ميکنم.

تا خودم تنهـا بسوزم

و فقط دعـا ميکنم ، دعـا مي كنم هر جـا که هست خوشبخت باشه و من هم يه

بار ديگه ببينيش تا بتونم يه شـاخه گل بهش هـديه بدم گلي به نام و رنگ و

عـطر خـودش .


PΞSΛЯΞ ŦΛηHΛ
ساعت19:30---26 آبان 1390

گاهی زندگی مثل یک پیاز است که هر برگش را ورق بزنی اشکتو در می یاره ...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, 18:10 |- ندا -|

ϰ-†нêmê§