یادته یه روز بهم گفتی هر وقت خواستی گریه کنی
برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده
گفتم اگه بارون نبود چی گفتی اگه چشمای قشنگ تو بباره
آسمونم گریش میگیره گفتم یه خواهش دارم وقتی آسمون
چشمام خواست بباره تنهام نزار گفتی به چشم
حالا امروز من دارم گریه می کنم اما آسمون نمی باره...
تو هم اون دور دورا ایستادی
.
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |