چه مدت گذشته؟ حسابش را داری؟ من حسابش را دارم، حساب دقایقش را هم دارم. اما چه فایده.. تو رفتهای بدون آنکه برای آخرین بار مرا ببوسی برای آخرین بار بگویی دوستت دارم. و من، من تنها ماندهام بدون آنکه ببینمت و تو رفتی. آخرین حرفت چه بود؟ از من هم چیزی پرسیدی حرفی از من هم زدی؟ و من تنها ماندهام و نمی دانم با این بیکسی چه کنم با این بیتوئی که تا عمق جانم چنگ میزند و باید با این بیتوئی روزهای زیا...دی را پشت سربگذارم راه درازی در پیش دارم. راهی پر از تنهایی پر از دلتنگی و من مانده ام با این یکنواختی چه کنم با نبود تو... راستی تو هم دلتنگ میشوی؟ یاد خاطرات مشترکمان میافتی؟ من هر روز هر لحظه را با خاطرات تو زندگی میکنم. هر صبح که بیدار میشوم روی دیوار اتاق یک خط میکشم که امروز هم بی تو شروع شد.. تو، تو چه میکنی؟
من هر لحظهام پر از توست پر از حضور تو من به لحظههایی که باهم داشتیم و به لحظههایی که میتوانستیم داشته باشیم فکر میکنم؛ مقصر که بود من؟ تو؟ یا زمانه...
چه مدت گذشته؟ حسابش را داری؟ من حسابش را دارم، حساب دقایقش ....
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |