اشک


by : x-themes

 

وقتی قطره ی اشکی
به ساحل چشمان تو می رسد
آهسته آهسته
در خود شکسته می شوم
و چینی نازک قلبم
می شکند
نفسم می ایستد
و مرگ مرا
احاطه می کند
مرگ را بر گریه تو می پسندم و
قایق جان خود را
در دریای مرگ به حرکت در می آورم
تا تو را
خندان ببینم
چه زیباست چنین مرگی
مرگ در رسیدن به هدف
یعنی خنداندن تو

 



نظرات شما عزیزان:

دختر پاییز
ساعت19:36---10 دی 1390
بی انتها است ....
این دوست داشتن.....
بی پایان است....
این دل بستن.....
محال است دل کندن.....
خیال است دل بریدن.....


samira
ساعت14:40---9 دی 1390
وای ببخشیدم میخواستم نظر قبلی رو خصوصی بفرستماااااااا حواسم نبود

samira
ساعت14:40---9 دی 1390
وای ببخشیدم میخواستم نظر قبلی رو خصوصی بفرستماااااااا حواسم نبود

samira
ساعت14:37---9 دی 1390
سلام ندا جونم آره هزار بار دوست دارمو از محمدم شنیدم ،تو چشماش دیدم و بهش خو کردم اما الان تحمل نشنیدن این حرفا واسم عذاب آورتره الان رو هوام نمی دونم حس الانش چیه؟!دلیل سکوتش چیه؟!این خیلی بدتره بخدا

Λl0ηΞ B0y
ساعت11:00---9 دی 1390

اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی

آهسته رد شو

غم را با هزار بدبختی خوابانده ام . . .


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:, 18:20 |- ندا -|

ϰ-†нêmê§